معنی جرد بدائن - جستجوی لغت در جدول جو
جرد بدائن
گوزیدن، پاره کردن
ادامه...
گوزیدن، پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جرد هدائن
پاره کردن، دریدن
ادامه...
پاره کردن، دریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر بدائن
پاره کردن
ادامه...
پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
باد بدائن
بر باد دادن، از دست دادن، باختن، از خود بوی گند خارج کردن
ادامه...
بر باد دادن، از دست دادن، باختن، از خود بوی گند خارج کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خرد هدائن
خوراندن
ادامه...
خوراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
شرت بدائن
ریختن مایعات
ادامه...
ریختن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
جر هدائن
پاره کردن، چاک دادن، پایین دادن، قورت دادن
ادامه...
پاره کردن، چاک دادن، پایین دادن، قورت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر بدائه
پاره شده، لباس یا پارچه ی پاره شده
ادامه...
پاره شده، لباس یا پارچه ی پاره شده
فرهنگ گویش مازندرانی
جا بدائن
پنهان کردن، از دید خارج کردن، پس اناز کردن
ادامه...
پنهان کردن، از دید خارج کردن، پس اناز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی